خلاصه کتاب
دانلود رمان سرنوشت تکراری این هفته هم اگه اومدم ایران، حاجی منو بزور کشید اینجا. من که بیکار نیستم، خانومی. پس قرار نیست برگردی ایران؟ نه.چرا به ما دروغ گفتین؟ من دروغی نگفتم، مگه تو ازم پرسیدی که من بهت دروغ بگم؟ اصلا یادت میاد که باهام حرف زده باشی؟ حاجی خودش قول داد گفت تا یه ماه نشده پیمان برمی گرده ایران.